باران می آید...
و من هراسان در پی تو...
به دنبال تو می گردم...
در باران کسی نیست تا صدای لرزان مرا بشنود...
فریاد می زنم
فریاد می زنم تا بشنوی
بشنوی صدای لرزان مرا
گوش هایت را تیز کن
و صدایم را که از اعماق وجود می آید بشنو
این آخرین فریاد است...
پ ن:بلاخره امتحانم تموم شد امیدوارم معدلم بالا شه!خیلی زحمت کشیدم!
پ ن:جدیدا یه متن بلند نوشتم دفعه ی بعد می ذارم حتما دوست دارم نظر بدید راجع به اش و بگید چه ایرادی داره!
پ ن:خدایا کمکم کن...
تمام بدی ها و بی وفایی هایم را
برای همیشه در "قبرستان از دست رفته ها" دفن خواهم کرد
و خود را به آرایشگری می سپارم تا
باطنم را پاکسازی و ظاهرم را نیز
آلوده نسازد و...
این بار تمامی قلبم را به دستت می سپارم
تا از آن مراقبت کنی
برای همیشه...
پ ن:خدایا کمکم کن دارم نزدیک می شوم...