یادمه اوایل اردیبهشت وقتی که من کاملا رفته بودم تو حال و هوای درس و کنکور،رویای عزیزم بهم ی sms پُر معنا داد:
بهترین چیزها وقتی اتفاق می افتند که تو انتظارش را نداری!
و من دیشب بیشتر به اون sms اعتقاد پیدا کردم و می خواهم این اعتقادم رو همیشگی کنم!
یادمه وقتی چند پُست ِ پیش از خدا خواستم زنگ ِ تفریح ِ روزهام رو بیشتر کنه تقریبا خیلی نا امید بودم اما الان از خدا می خوام منو ببخشه که انقدر نا اُمید بودم و ازش بابت ِ همه ی مهربونیاش تشکر کنم:خـــــــــــــدایا شُـــــــــکرت!
پ ن:این روزها خیلی دلم می خواست مشهد باشم!
خب چرا به من اس ام اس نمیدی تا منم کلی اس ام اس برات بفرتم
جان؟اشتباه گرفتی فکر می کنم!
واقعا خدایا شکرت
ایشاالله هر چه زودتر به پابوس حرمش بری...
ممنون عزیزم