-
نیایش...
شنبه 6 تیرماه سال 1388 15:20
به اشتباه دلم عطر سیب می خواهد و چشمان کسی را عجیب می خواهد تمام من به تمام کسی دچار شده که لحظه های مرا نا شکیب می خواهد و روح من که دچار تبی اساطیری است مرا برای دلش بی رقیب می خواهد بیا ملاحظه کن آی قادر دنیا چه دستها که مرا عن قریب می خواهد به دستهای گناهی نکرده هدیه دهد مرا پس از تو خدا هم غریب می خواهد خدا که...
-
هنر چیست؟
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1388 14:00
هنر دورغی است که حقیقت را بیان می کند ( پیکاسو ) ………………………….. هنر آنچه راکه طبیعت از تکمیل آن ناتوان است تکمیل می کند ( ارسطو) …………………………… در کار هنری می توان حقایق و جزییات معتبربیشتری دریافت کرد تا یک کتاب تاریخی (چارلی چاپلین ) …………………………………………. هنر تنها پناهگاهی ست که امنیت خاطر می دهد...
-
بی مقدمه
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 16:55
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟ چرا باید دل خدا بگیره؟!!! دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم اشک خدا رو تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم! آسمان که خاکستری میشد دل منم ابری میشد. حس می کردم که آدما دل خدارو شکستند ویا از یاد خدا...
-
شعر برگزیده سال
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 11:48
این شعر برگزیده سال ۲۰۰۵ شده توسط یک بچه آفریقایی: وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم، وقتی میرم زیر آفتاب سیاهم وقتی می ترسم سیاهم وقتی مریض میشم سیاهم وقتی می میرم هنوزم سیاهم... و تو آدم سفید... وقتی به دنیا می آیی صورتی ای وقتی بزرگ میشی سفیدی وقتی میری زیر آفتاب قرمزی وقتی سردت میشه ابی ای وقتی می...
-
نامه های فروغ
دوشنبه 1 تیرماه سال 1388 13:13
رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود *** رفتم، که داغ بوسه پر حسرت ترا با اشک های دیده ز لب شستشو دهم رفتم که ناتمام بمانم در این سرود رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم *** رفتم مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود عشق من و نیاز تو و سوز...
-
دوست داشتن برتر از عشق
دوشنبه 1 تیرماه سال 1388 12:56
… آتشهایی که می پزند، آتشهایی که می سازند ؛آتشهای سرد، خنک کننده ،خوب، پاک، روشن،نامرئی، . .. نیرو آن آتش عشق در خدا !! چه کسی به این پی برده است آتش؟ عشق در روح خدا ، آتشی که همه هستی تجلی آن است ،آتش گرم نیست ،داغ نیست .چرا؟ نیازمندی در آن نیست ،تلاطم در آن نیست، نا استواری ، شک، تزلزل ، تردید ،نوسان ، وسواس،اظطراب...
-
کاریکلماتور
جمعه 29 خردادماه سال 1388 17:39
سلام دوستان! گویا خیلی ها تون نمی دونید که کاریکلماتور چیه! خوب بهتون حق میدهم چون خودم هم تا وقتی که یک کتاب کاریکلماتور نخوندم نفهمیدم که چی هست! خوب حالا من براتون تعریف کردم و توضیحات کامل را براتون گفتم... اما کاریکلماتور چیست؟ " کاریکلماتور یعنی کاریکاتوری که با کلمات به ثبت می رسد. این اصطلاحی است که احمد...
-
از مولا نااا...
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1388 18:18
آن که او موقوف حال است آدمی است گه به حال افزون و گاهی در کمی است صوفی ابن الوقت باشد در مثال لیک صافی فارغ است از وقت و حال حال ها موقوف عزم و رای او زنده از نفخ مسیح آسای او عاشق حالی نه عاشق بر منی بر امید حال بر من می تنی
-
توجه توجه!
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1388 17:50
سلام دوستای خوبم خوبید؟ چه خبرا؟ خوش می گذره؟ از این به به بعد می خوام چندتا کاریکلماتور براتون بذارم! امیدوارم خوشتون بیاد... دیروز برای اوست که گذشته امروز برای من است که می گذرد فردا برای توست که خواهد آمد... گذشته به ما یادآور می شود که بوده ایم حال به ما یادآور می شود که هستیم آینده به ما یاد آور می شود که خواهیم...
-
...
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1388 13:19
ما همیشه صداهای بلند را می شنویم،پررنگ ها را می بینیم،سخت ها را می خواهیم، غافل از اینکه خوب ها آسان می آیند،بی رنگ می مانند و بی صدا می روند.... تا زمانی که به فردا امیدواری اقتدار از آن توست آنچه کرم ابریشم آن را پایان راه می داند در نظر پروانه آغاز زندگی است. اگر نمی توانی شاهراه باشی،کوره راهی باش.اگر نمیتوانی...
-
قلب من شاعری است...
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1388 22:12
ما در همه زندگی می کنیم و همه در ما زنده اند در قلب هر انسانی ،شاعری است و در قلب هر انسانی،گنهکاری قلب تو شاعری است و قلب من گنهکاری که شعر نمی فهمد... (جبران خلیل جبران)
-
رویا...
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1388 20:39
با امیدی گرم و شادی بخش با نگاهی مست و رویایی دخترک افسانه می خواند: نیمه شب در کنج تنهایی بیگمان روزی ز راهی دور می رسد شهزاده ای مغرور می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر ضربه ی سم ستور باد پیمایش «فروغ فرخ زاد» باز هم به خاطر بهترینم «رویا» نوشتم!!!
-
تازه ها......
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1388 17:36
اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای ان عشق است که رنج نداری تلخی بی نوایی و درد جدایی را تاب می آوریم. «جبران خلیل جبران» همیشه به یاد دداشته باش تا به فراموشی بسپاری آنچه را که اندوهگینت می سازد. و به یاد داشته باش آنچه را که شادمانت می سازد. «آلبرت هوبارد» این اعمال ماست که نشانگر...
-
زندگی
سهشنبه 26 خردادماه سال 1388 19:01
زندگی قصه ای نیست که ابلهی ان را گفته باشد و به قول« مکبث» سراسر خشم و هیاهو باشد زندگی یک اندیشه ی بلند طولانی است... «جبران خلیل جبران» تصمیم بگیریم که قیمت سنگین ضرر عقایدی که به زندگی صدمه میزند را نپردازیم. «انتونی-رابینز» لحظه ای به زندگی خود و دیگران بیندیشید انگاه از این دو راه یکی را برگزینیدتلخ کردن زندگی با...
-
روزمادر مبارک
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 17:45
ناجی نجیبم مادر تو را سپاس می گذارم به پاس تحمل رنج هایم مرا ببخش به خاطر تمام غفلت هایم ببخش مرا که سخت نیازمند بخشش تو هستم و دعایم کن به پیشگاه آن یگانه تنها که فرمود: «تنها دعای مادر مقبول درگاه من است!» همیشه دوستت دارم! بهترینم روزت مبارک....
-
درد و دل ...
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 17:38
خدایا خوب می دونم که مرا در میان رنج هدایت می کنی... نه به گرداگرد آن حتی اگر از دل تاریکی بگذرم و دستت را نیابم نمی ترسم زیرا تو با منی!!!... «یوهان اسمیت» چه مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه سکوت کردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه را به هم تقدیم کردیم هدیه خداوند را از همه...
-
عشق...
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 17:00
عشق تشنه می شود خون بایدش داد سرد می شود آتش بایدش داد گرسنه می شود قربانی بایدش داد... (دکتر علی شریعتی)
-
من...
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 16:13
آفتاب من نه در مشرق است نه در مغرب. در مشرق نیست؛زیرا سالهاست که از طلوعش گذشته است. از افق دور شده است. به اوج آسمان آمده است. در مغرب نیز نیست. او اهل غروب نیست. او خورشید بی غروب من است. فداکاری را همواره باید پنهان داشت؛ نه تنها از دیگری، بلکه از خود، تا خود هم آن را به یاد نیاوری، به آن نیندیشی. من شکست نمی خورم....
-
آزردن روح...
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 15:58
هفت بار روح خویش را آزردم : اولین بار زمانی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی خود را فروتن نشان می داد. دومین بار آن هنگام بود که در مقابل فلج ها می لنگید. سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان و سخت،آسان را برگزید. چهارمین بار وقتی مرتکب گناهی شد، به خویش تسلی داد که دیگران هم گناه می کنند. پنجمین بار آنگاه که...
-
آدم های بزرگ
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 15:50
کسانی که خود بسیارند ، نیازی به هم وطن ندارند . کسانی که خود آزادند ، از زندان به ستوه نمی آیند . آدم های اندکند که به ازدحام محتاجند . ((دکتر علی شریعتی))
-
وقتی که...
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 15:46
وقتی که هیچ نداری وقتی که دست هایت ویرانه هایی هستند بی هیچ انتظاری ، حتی بی هیچ حسرتی ، دیگر چه بیم آن که تو را آفتاب و ماه ننوازند ؟ وقتی میعادی نباشد ، رفتن چرا ؟ «دکتر علی شریعتی»
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 15:35
نازنینم؛ عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه از چشمانم بخوان . کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند . برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو جوابش را در قلبت خواهی یافت . ((علی مرتضوی))
-
معجزه خاموش
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 15:30
طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده یه آه خداحافظ یه فاجعه ی ساده خالی شدم از رویا حسی منو از من برد یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد ای معجزه خاموش یه حادثه روشن شو یه لحظه فقط یه آه هم جنس شکفتن شو از روزنه این کنج خاکستری پرپر مشغول تماشای ویرون شدن من شو برگرد به برگشتن از فاصله دورم کن یه خاطره با من باش یه گریه فرورم کن...
-
دوست
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 13:59
آنچه لازم است درباره ی دوست داشتن بدانیم راز بزرگی نیست همه ی ما رفتار دوستانه را می شناسیم. (لئو-بوسکالیا) آن قدر از دوست داشتن در هراسیم که شاید اکر زمانی هم عشق به سراغمان بیاید نتوانیم انرا بشناسیم. (لئو-بوسکالیا) روش و دستور العملی وجودندارد شما دوست داشتن را با دوست داشتن یاد می گیرید. (آلدروس-هاکسلی) دوست بدار...
-
دنیا
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 00:05
این عیب برای دنیا بس است که «وفا»ندارد. «امام علی (ع)» بعضی از مردم به دنیا با نگرانی و بدبینی نگاه می کنند.انها همیشه با اضطراب زندگی می کنند. برای ما بهتر است با حقایق زندگی با رضایت وخشنودی برخورد کنیم و تلاش برای آن چیزی که برای مقام ما شایسته است و عدم ناراحتی وقتی که با یک ناراحتی مواجه می شویم.
-
تردید
یکشنبه 24 خردادماه سال 1388 22:02
حتی زمانی که تردید داریم قلب ما در یقین است حتی زمانی که به زندگی«نه»میگوییم چیزی در درون ما «آری»می گوید فقط آدمها هستند که «نه»را می شنوند... خداوند تنها «آری»می شنود... (جبران خلیل جبران)
-
باران
یکشنبه 24 خردادماه سال 1388 21:52
باران رویاست مبان بالهای شب می خزد به پنجره های بسته دست می کشد و در میان رازها راه می رود باران رویاست ارزوها را صدا کن در کوچه های گذشته قدم می زند هیچ نمی پرسد همه چیز را نمی داند... باران رویاست و رویاها به بارانی شسته خواهد شد تو نیز بارانی میان رویاهای من تا صبحدم قدم می زنی رازها را نوازش می کنی هیچ نمی پرسی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 خردادماه سال 1388 14:34
سلام دوستان گلم خوبید؟خوش میگذره؟ به وبلاگ من خوش امدید از همتون ممنون که به وبلاگ من اومدید نظر یادتون نره
-
حرفهایی که باید زد
جمعه 22 خردادماه سال 1388 14:29
تا حال حرف زدن زبان را می شنیدم، حرف زدن قلم را می خواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش های دل را، حرف زدن بی تابی های دردناک روح را، حرف زدن نبض را در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه ها می کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می فهمیدم ... ببین که چند زبان می دانم! من می دانم که چه حرف هایی را با چه...
-
ای آزادی
جمعه 22 خردادماه سال 1388 14:26
تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق می ورزم، بی تو زندگی دشواراست، بی تو من هم نیستم ؛ هستم ، اما من نیستم ؛ یک موجودی خواهم بود توخالی ، پوک ، سرگردان ، بی امید ، سرد ، تلخ ، بیزار ، بدبین ، کینه دار ، عقده دار ، بیتاب ، بی روح ، بی دل ، بی روشنی ، بی شیرینی ، بی انتظار ، بیهوده ، منی بی تو یعنی هیچ! ... ای...