-
بستنی
یکشنبه 11 مردادماه سال 1388 12:41
در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود پسر ۱۰ ساله ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست . خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت . پسر پرسید : بستنی با شکلات چند است ؟ خدمتکار گفت : ۵۰ سنت . پسر کوچک دستش را در جیبش کرد. تمام پول خرد هایش را در آورد و شمرد بعد پرسید : بستنی خالی چند است ؟ خدمتکار با توجه...
-
سلام...
جمعه 9 مردادماه سال 1388 18:46
سلام!امروز تولد ابجی کوچولو خودمه! آجی جونم تولدت مبارک عزیزم! امیدوارم همیشه تو زندگیت موفق و سلامت باشی! آجی امیدوارم46464964944سال عمر کنی! ها! نه یعنی زیاد دیگه! آجی اینم کادوهات! اینم کیکت خوشت بیاد دیگه سلیقه خواهرته دیگه! تمام مغازه های شهر رو گشتم دیگه بهتر از این بادکنکا نبود!
-
وقتی...
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388 13:53
وقتی که هیچ چیز نداری وقتی که دست هایت ویرانه هایی هستند بی هیچ انتظاری حتی بی هیچ حسرتی دیگر چه بیم انکه تو را افتاب و ماه ننوازند؟ وقتی میعادی نباشد رفتن چرا؟؟؟؟؟؟؟ «دکتر شریعتی»
-
مسافر
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388 13:50
ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم... آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ... و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید... بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را... مسافر من ! آنگاه...
-
مه
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388 10:32
بیابان را، سراسر، مه فرا گرفته است چراغ قریه پنهان است موجی گرم در خون بیابان است بیابان، خسته لب بسته نفس بشکسته در هذیان گرم عرق می ریزدش آهسته از هر بند *** بیابان را سراسر مه گرفته است می گوید به خود عابر سگان قریه خاموشند در شولای مه پنهان، به خانه می رسم گل کو نمی داند مرا ناگاه در درگاه می بیند به چشمش قطره...
-
رویش
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 12:09
دوستای گلم سلام اولین نوشته ی خودم را در پست جدیدم گذاشتم! راستش تاحالا ننوشته بودم! می خواهم بهم بگید اشکالم کجاست و برای شروع خوب است یا نه؟ برام نظر بگذارید و برای خواندنش به ادامه مطلب مراجعه کنید... ممنونم چه زود گذشت،به چشم بهم زدنی،همه چیز تمام شد تمام لحظه ها تمام بدی ها،خوبی ها،سختی ها انگار نبودند... این...
-
love
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 11:55
" دوستت دارم " را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه دشمن ! که فشانی بر دوست, راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست. (لئو بوسکالیا)
-
تبریک
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 11:34
سلام; ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زین العابدین(ع) و روز پاسدار را به همه شما دوستان خوبم تبریک می گویم.
-
از دوست داشتن
شنبه 3 مردادماه سال 1388 17:38
امشب از آسمان دیده تو روی شعرم ستاره می بارد در سکوت سپید کاغذها پنجه هایم جرقه می کارد شعر دیوانه تب آلودم شرمگین از شیار خواهش ها پیکرش را دوباره می سوزد عطش جاودان آتش ها آری, آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست از سیاهی چرا حذر کردن شب پر از قطره های الماس...
-
تو گفته ای بودا
شنبه 3 مردادماه سال 1388 17:14
بودا تو گفته ای در این هستی پلید غیر از دروغ و ریا و فریب نیست گفتی که در سراب فریبنده حیات جزءرنج ودردهیچ کسی را نصیب نیست گفتی که زندگی شبح مرگ موحشی است افسانهای است پر ز فریب و پراز دروغ رخشنده مشعلی است فرا راه آدمی اما گرفته است ز رنج و ز غم فروغ ...گفتی که شادکامی سرمایه غم است... «علی شریعتی»
-
مست و هشیار
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1388 12:57
محتسب ، مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت : ای دوست این پیراهن است افسار نیست گفت : مستی ، زان سبب افتان و خیزان می روی گفت : جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست گفت : می باید تو را تا خانه قاضی برم گفت : رو صبح آی ، قاضی نیمه شب بیدار نیست گفت : نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم گفت : والی از کجا خانه خمار نیست...
-
به تماشا سوگند
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1388 12:28
به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن واژه ای در قفس است. من به آنان گفتم:آفتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد سنگ آرایش کوهستان نیست همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ در کف دست زمین گوهر نا پیدایی است که رسولان همه از تابش آن خیره شدند پی گوهر باشید لحظه ها رابه چرا گاه...
-
عید مبعث
یکشنبه 28 تیرماه سال 1388 15:40
عید مبعث بر همگان مبارک
-
نگاه کن
شنبه 27 تیرماه سال 1388 15:23
سال بد سال باد سال اشک سال شک سال روزهای دراز و استقامت های کم سالی که غرور گدائی کرد سال پست سال درد سال عزا سال اشک پوری سال خون مرتضی سال کبیسه... زندگی دام نیست عشق دام نیست حتا مرگ دام نیست چرا که یاران گم شده آزادند آزاد و پاک... من عشقم را در سال بد یافتم که می گوید ما یوس نباش؟ من امیدم را در یاس یافتم مهتابم...
-
بسوزم
شنبه 27 تیرماه سال 1388 14:55
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سر آمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی بنالم ز محنت همه روز تا شام بگریم زحسرت همه شام تا روز تو گویی سپندم بر این آتش طور بسوزم از این آتش آرزو سوز بود کاندر این جمع نا آشنایان پیامی ریاند مرا آشنایی؟ شنیدم سخن ها ز مهر و وفا لیک ها ندیدم نشانی ز...
-
آتش...
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1388 01:14
ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند آبهای شومی و تاریکی و بیداد آتشی که آب می پاشند بر آن ، می کند فریاد من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود من نخواهم برد ، این از یاد که آتشی بودیم بر ما آب پاشیدند (احمد شاملو)
-
دریا...
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1388 00:39
قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود . هربار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهی است طولانی . راهی از رنج و عشق و صبوری . هر قطره را لیاقت دریا نیست . قطره عبور کرد و گذشت . قطره پشت سر گذاشت . قطره ایستاد و منجمد شد . قطره روان شد و راه افتاد . قطره از دست داد و به آسمان رفت . وهربار چیزی از رنج و...
-
سهراب...
دوشنبه 22 تیرماه سال 1388 16:49
اید امشب بروم باید امشب چمدانی را که به اندازه ی تنهایی من جا دارد بر دارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست...
-
فریب عشق
دوشنبه 22 تیرماه سال 1388 16:36
سیب سرخی که حوا چید فریب شیرین عشق بود آدم اگر نمی خورد آدم نبود!!!
-
پدر مومن من...مادر مقدس من
دوشنبه 22 تیرماه سال 1388 16:14
پدر ... مادر ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با...
-
به هنگام نیایش سر سجاده ی عشق
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 10:52
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم خود بتازیم به هر درد که از دوست رسد بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم شکوه از غیر خطاست خطایی نکنیم یاور خویش بدانیم خدا یاران را جز به یاران خدا دوست وفایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق زهر بی سرو پایی...
-
جادوی سکوت
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 10:43
من سکوت خویش را گم کرده ام لاجرم در این هیاهو گم شده ام من که خود افسانه می پرداختم عاقبت افسانه ی مردم شدم ای سکوت ای مادر فریادها ساز جانم از تو پر آوازه بود تا در آغوش تو راهی داشتم چون شراب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها من ندیدم خوش تراز جادوی تو ای سکوت ای مادر فریادها گم...
-
زینب...
چهارشنبه 17 تیرماه سال 1388 13:19
سال ششم هجرت بود که تو پا به عرصه ی وجود گذاشتی ای نفر ششم پنج تن! بیش از هر کس حسین از آمدنت خوشحال شد.دوید به سوی پدر و با خوشحالی فریاد کشید: «پدر جان!پدر جان!خدا یک خواهر به من داده است!» برای نامگذاری اسمت همه منتظر ماندند تا پیامبر از سفر بازگردد ... وقتی که بازگشت، یک راست به خانه ی زهرا وارد شد،حتی پیش از سردن...
-
راز عشق
یکشنبه 14 تیرماه سال 1388 10:28
راز عشق در تواضع است .این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد. راز عشق در احترام متقابل است.احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند . اگر عقاید شریک زندگی ات...
-
پدر...
یکشنبه 14 تیرماه سال 1388 09:33
پدر یعنی:محبت،دوست،همراز پدر یعنی:ترانه،عشق،آواز پدر یعنی صبوری،استقامت تلاش و کوشش و معیار طاقت پدر یعنی مروت مرد خانه پدر یعنی چراغ آشیانه شور عشقت هست در قلبم ای پدر گرمی لبخندهایت هست در ذهنم ای پدر مهربانی هایت همواره در من جاری است ساز آوای صدایت هم همیشه با من است از تو از عشق تو لبریز هستم ای پدر من برای دیدنت...
-
انسانها از دیدگاه دکتر علی شریعتی
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 15:04
انسانها از دیدگاه دکتر شریعتی... دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1 . آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 2 . آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند...
-
رسم زندگی
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 13:41
می گویند رسم زندگی چنین است می آیند.... می مانند..... عادت می دهند..... و می روند.... و تو خود می مانی .... و تنهاییت ..... رسم ما نیز چنین شد ... آمدیم... ماندیم .... عادت کردیم و حال که وقت رفتن است..... می فهمیم که چه تنهاییم.... و رفتنی شدیم... برگشته ایم تا چند سطر ترانه ی دلتنگی سر دهیم... راه گلومان را بغض می...
-
صبر خدا
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 13:27
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی بروی یکدیگر ویرانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو . آواره ودیوانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او...
-
متنهای زیبا
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 12:39
دوستای گلم سلام امیدوارم حالتون خوب باشه! چندتا متن قشنگ براتون گذاشتم که خودم ازشون خیلی خوشم میاد امیدوارم شما هم خوشتون بیاد ... برای خواندنشون به ادامه مطلب مراجعه کنید... To Find Some On In Eve Thought, To Life For SomeOne , Love SomeOne But Sure That Some One Is Only One . . . برای یکی زندگی کن ، و عاشق یکی باش...
-
ای کاش...
شنبه 6 تیرماه سال 1388 16:15
ای کاش دلامون صاف بودبرق چشمامون پاک بود ته قلبامون یه ذره عشق بود ته حرفامون تلخی نداشت... ای کاش سیاهی چشمامون مثل سیاهی شب برای آرامش بود... خنده هامون رنگ حیله و نیرنگ نداشت... ای کاش توی کوچه های بن بست دنیا یه شاهراه بودیم .. ای کاش می دونستیم همیشه یه دل شکسته یه چشم بارونی و یه بغض و کینه توی دل یه نفر جا...